رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه
دانلود رمان ، رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز
دانلود رمان دورگه خون آشام و جادوگر

دانلود رمان دورگه خون آشام و جادوگر

مقدمه:

چرا من؟ چرا من باید دورگه باشم؟ اون هم دورگه چی؟ دورگه خون‌آشام-جادوگر! به هیچ

جایی تعلق ندارم، نه سرزمین جادوگرها و نه سرزمین خون‌آشام‌ها همش معلق و عذاب‌آور

همه به هم مشکوک هستند.
برای همه عجیب‌وغریبم به موجودی تبدیل شدم که حتی نمیدونم دقیقاً چی هست، چه

قدرت‌هایی داره، چه ویژگی‌هایی داره.
فعلاً که سردرگمم، دلم میخواست کاش اصلاً به دنیا نیومده بودم، حتی نمیتونم عاشق

بشم و کسی رو دوست داشته باشم، چون بهش آسیب می‌زنم.
هیچ راهنمایی ندارم باید خودم تنهایی از پس مشکلاتم بربیام.
آره… تنهایی.

 

سخنی از طرف نویسنده

در خیلی جاها گفته شده که جادوگرها تعادل طبیعت را برقرار میکنن و خون‌آشام‌ها

تعادل طبیعت را برهم میزنن. دورگه خونآشام-جادوگر امکان‌پذیر نیست.
اما من میگم توی دنیای تخیلات همه چی امکان پذیره و هیچ‌کس حق نداره براش

قانون بذاره، منم یک موجود جدید و شاید غیرممکن به وجود آوردم.

 

قسمتی از رمان :

زندگی قبل از “من ”

«گم شو بیرون دیگه…»

کرپسلی (Krpsly): «تو چطور جرئت میکنی با استادت اینجوری حرف بزنی؟ ادبت کجا رفته؟»

دانلود رایگان  دانلود رمان فریبکار مرگ

«یک جایی رفته دیگه، به تو چه آخه؟»

کرپسلی: «ببین جنا… با من کل‌کل نکن که الان حوصله ندارم.»

«من کل‌کل نکردم، فقط راحتم بذار.»

کرپسلی: «جنا ((Jenna بتمرگ، انقدر هم زر نزن.»

چشمام گشاد شد. مرد بی‌تربیت، اومده تو اتاقم و پررویی هم میکنه. از پشت سرش به طرفش

حمله کردم که بیرونش کنم، اما کرپسلی با یک حرکت ضربه فنیم کرد و دستمو پیچوند، منو روی

زمین خوابوند و پاشو روی گردنم گذاشت. دستم داشت کنده میشد، از درد داشتم می‌مردم که

کرپسلی گفت: «بهت گفتم بتمرگ، انگار زبون آدمیزاد حالیت نمیشه، نه؟»

با پررویی گفتم: «نه من که آدم نیستم؛ خون‌آشامم.»

کرپسلی نفس تندی کشید و دستم رو ول کرد. به زور بلند شدم، روی زانو نشستم و دستمو

مالش دادم. یکهو کرپسلی یک لگدی به شکمم زد که پرت شدم و به دیوار خوردم.

 

 

چند ستاره به این رمان میدی ؟؟
تعداد رای : 1 امتیاز کل : 5
  • اشتراک گذاری
مشخصات کتاب
  • ژانر: تخیلی ، ترسناک
  • نویسنده: Zahra.m
  • تعداد صفحات: 306
  • 2213 روز پيش
  • علی غلامی
  • 29,508 بازدید
  • ۲۷ نظر
لینک کوتاه مطلب:
نظرات
  • آبان
    ۲۲ شهریور ۱۴۰۰ | ۱۷:۱۲

    جالب هست اما من نتونستم همه رمان و بخونم اخه برگرفته از فیلم هری پاتر هست قسمتی از رمان و به نظرم تخیل نویسنده نیس و موضوع تکراری هس .

  • حسن
    ۶ مرداد ۱۴۰۰ | ۱۷:۱۰

    کاش ای پی کی هم میزاشتید

  • Farahnaz
    ۱۱ تیر ۱۴۰۰ | ۰۰:۰۰

    از نظر من که عالیهههههههههههههههههههههه

  • Anahita
    ۲۴ اسفند ۱۳۹۹ | ۰۴:۵۳

    خیلـــــــــــــــــــی خوشگل بود عالـــــــــی بود♥

  • سوگند
    ۲۴ آذر ۱۳۹۹ | ۲۲:۴۴

    عالیییییی بود

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

درباره سایت
رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه
بزرگترین سایت دانلود رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز در خدمت شما عزیزان می باشد . امیدواریم بهترین لحظات رو در کنار هم تجربه کنیم
آرشیو مطالب
آخرین نظرات
  • چرا؟ واقعا چرا انقدر همه رمانات دوست داشتنی هستن؟ اینهمه تخیل و تبحر از کجا میاد...
  • ببخشید چطوری رمان رو دانلود کنم...
  • آسیجلد دومش رو از کجا خوندی لطفاً بگو...
  • ممنونم ازتون خیلی قشنگ بود چطور میتونیم جلد دومش رو هم دانلود کنیم...
  • ۷۸۷۷زیبا بود خسته نباشید...
  • مهلاسلام میشه فصل دومشم بزاری...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.