رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه
دانلود رمان ، رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز
داستان کوتاه حسادت خانمان سوز

داستان کوتاه حسادت خانمان سوز

#حسادت خانمان سوز

معشوقه ام بمان!
بمان و هرصبح ، زیبایی نگاهت را میهمان قلبم کن!
بمان و با روح زنانه ات بی تابی های مردانه ام را آرام کن!
بمان و با بودنت همه ی نبودن ها را بود کن.

بمان و ملکه ی قلبم باش و این پادشاه سرکش را رام کن!
فانوس خیالم را در ساحل قلبت می گذارم مبادا دلت راهِ قلبِ زخم خورده ام را گم کند.!

چه‌قدر این دل نوشته برایش لذت بخش بود، همان چیزی بود که مرد زندگی اش هر روز

صبح برایش زمزمه می کرد و با بوسه ای که برا لب های چون شرابش می زد، خانه را ترک می کرد.

دختر عموی حسودش به عشق چون شیرین و فرهادشان حسادت می کرد و تمام نیرویش را روی نابودی این عشق گذاشته بود.

دل گلسا مهربان تر از این حرف ها بود و هر لحظه برای خوشبختی گلرخ، همان دختر حسود دعا می کرد و ذهنش فقط با دیدن راحتی او، آرام می گرفت.

اما آن سوی شهر، خدا می داند گلرخ شرور در حالی که به آسمان شهر زل زده بود در دل چه

داستان کوتاه حسادت خانمان سوز

می گفت، معلوم نبود دعای خیرش را برای آن دو زوج عاشق راهی آسمان می کرد یا از ته دل برای نابودی کوروش و خاموش شدنش پارچه ها ی سبز گره می‌زد.

دانلود رایگان  دلنوشته دنیای عجیبی شده است

چیزی نگذشت که در یک روز نحس، مثل این که این بار با دعای گربه سیاه باران باریده بود،

گلسا ماتم زده، به چهارچوب در تکیه داده بود و به عشق مرده اش فکر می کرد ،همه به او می گفتند: او رفته و صبور باش، خاطرات را کنار بگذار.
تک به تک می آمدند، دست دلداری می دادند و با لحنی غمگین تسلیت می گفتند.
میان گریه پوزخندی زد:
-شما چی می دونید از این که عشقش چه عظمتی داره؟
شما می دونید جیگرم چطوری پاره پاره شده ؟
شما از رویاهای پوچم می‌دونید؟
شاه قلبم، سرورم، مرهم دردهام، دلیل نفس کشیدنم رفت.
ستون خونهم ریخت؛ تا بود خونه ی دلم رو با عشقش ساختم؛ اما حالا با این ویرونه چیکار کنم؟
قاب عکسش رو با اون رُبان مشکی به دیوار قلبم کوبیدم؛ آخ که این دل تنگی ها چه حجمی داره!

حرف هایی را که یک صدا تکرار می کردند را در ذهن هجا هجا کرد:
-نفسام به نفسات بنده…!
حال بدون او چه‌طور نفس بکشد؟
او، همان زنِ عاشق و شاد، مرده ای متحرک بیش نیست.
تمام فکر و ذهنش او شده بود و او؛ اما این دل تنگی ها بیهوده بود.

#مائده_ش

چند ستاره به این رمان میدی ؟؟
تعداد رای : امتیاز کل :
  • اشتراک گذاری
لینک کوتاه مطلب:
نظرات

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

درباره سایت
رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه
بزرگترین سایت دانلود رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز در خدمت شما عزیزان می باشد . امیدواریم بهترین لحظات رو در کنار هم تجربه کنیم
آرشیو مطالب
آخرین نظرات
  • R.Sسلام وارد کانال ایتاشون بشید و ازشون خریداری کنید...
  • ستایشنميدونم چقدردیگه بایدقسمتون بدم تااین رمان رورایگان بزارید...
  • امیرعالی خوشم آمد...
  • چجوری بخونمشون؟...
  • زهرا زارع مقدمدر دل دارم سخن می اورم ان را بر زبان اما سخن کجا و خط زیبای رمان کجا ؟ ☆ واقعا ر...
  • گودزیلای همسایه...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.