دانلود رمان: دنیای وحشی (جلد دوم عشق وحشی)
نوشته: حلما و ملودی نویسنده انجمن رمان های عاشقانه
ژانر: #اجتماعی،عاشقانه
تعداد صفحات کتاب: پی دی اف ۱۹۶
خلاصه :
تو قسمت اول دیدیم که روز عروسیشون دخترا فرار کردن و پسرا شکست
خوردن حالا بعد از گذشت چند ماه قرار دوباره باهم روبه رو بشن و اتفاقات
جالبی براشون بیافته
اتفاقاتی که به کل مسیر زندگیشون رو مجدداً عوض میکنه و اونا رو به…
امیر.
چرا….چرا…چرا رفت؟؟؟چرا اخه….مگه…مگه چه اتفاقی افتاده؟؟؟
برام مهم نبود که من یه مردم و دارم گریه میکنم..فقط یک کلمه برام
مهم بود و دلیل اشکامم. همون بود….هلن رفت…عشقم رفت….تنهام گذاشت…ولی چرا….اخه چراااااا؟؟
سرم پایین بود و داشتم گریه میکردم که دستی رو شونم قرار گرفت….صدای کیارش تو گوشم پیچید…
– نوچ نوچ نوچ…نگاش کن….مرد که گریه نمیکنه مرد حسابی….
توجهی نکردم…..جان کنارم زانو زد….به زانوش تکیه داد و اسلحه رو نمایشی گرفت جلوی صورتش و
دهانشو فوت کرد…سرم پایین بود هنوز….جان هم کنار این یکی گوشم زمزمه کرد
– اخی…نگاش کن…..واقعا تاسف باره…..میدونی که منظورم چیه؟؟؟اینکه یه مرد …واسه عشقش که ت
رکش کرده….یعنی حتی اندازه پشه ای هم واست ارزش قائل نبود که ترکت کرد((شرمنده……ولی وجدانا
جز پشه چیز دیگه ای نبود بگی؟؟؟))هه…دلش خوشه ها….من داغونم…مهم نیست…فقط چرا…چرا…
بازم کاری نکردم…کیارش با صدای ارومی گفت
– بسه…دیگه گریه کردن کافیه….تو نباید ضعیف باشی …قوی باش…..
فریاد زدم
– دست از سرم بردارین عوضیا…
جان با لذت گفت
– او او او….چه مرد خشنی….بودمووو…….عالیه…خشونتت رو دوست دارم….
این چی میگه این وسط؟؟؟کیارش دوباره اروم در گوشم گفت
– بهتره به جایی قصه خوردن…به فکر راه چاره باشی….
سوالی نگاش کردم….با اون چشمای سبز رنگش تو چشمام خیره شد…سرشو نزدیک اورد و در گوشم گفت
– میخوای کمکت کنم؟؟؟
امیر- من به کمک شما عوضیا هیچ احتیاجی ندارم…..
کیارش- داد نزن….احتیاج داری…ولی داری خودتو گول میزنی….
جان هم مثل کیارش اروم گفت
– درسته….تو به کمک ما دو نفر نیاز داری…باور کن…
عصبی دستاشونو پس زدم و از سرجام بلند شدم…باشه باشه….حالا که تو رفتی…منم میرم..ولی بدون دل شکستن هنر نیست هلن خانوم…
سلام. من عاشق رمانتونم. منونم
سلام ببخشید چرا لینک دانلود نیس؟
عاااااااااالی
عااالی بووووووووووووووود